Thursday, September 1, 2011

این قطره قطره آزادی

آزادی را اقیانوس اقیانوس از ما گرفته اند و قطره قطره آن را به ما صدقه میدهند و ما خوشحال و شادمان خدا را شکر گزاریم !
"حسین زمان"
پس از دستگیریهای گسترده،غیرقانونی و بی امان جمهوری اسلامی پس از انتخابات اخیرو همچنین رخدادها و حوادث دهشتناک در داخل زندانها و بازداشتگاهها که نشان از دستور سرکوب بی امان معترضین داشت ،نظام جمهوری اسلامی ثابت کرد در خاموش کردن صدای مخالف از هیچ حربه ای فروگذار نمیکند؛خواه این حربه شکنجه و کشتار باشد خواه تهدید و تجاوز. دو سال وچندی اعتراض و کنش همه اقشار جامعه،از دانشجو تا مردم عادی  با سرکوب شدید و بیرحمانه ای مواجه بود که حتی در بسیاری موارد،از ربودن افراد وهمچنین چهره های سیاسی بدون حکم قضایی فروگذار نشد.لازم به توضیح نیست که هیچ مرجع قانونی پاسخگوی این فجایع غیرقانونی نشد و در نهایت این روزها،با ادعای پرداخت دیه به بعضی از مصبیت دیدگان این حوادث ،بدون پیگیری عوامل و اوامر پرونده هایی که تشکیل آنها بیشتر جنبه  عوامفریبانه داشتند مسکوت و بی عقوبت باقی گذاشته شد.همچنین شدت عملی که در قبال بسیاری از زندانیان سیاسی صورت گرفت مانع از حتی درمان عده ای و درنهایت مرگ ویا بهتر بگویم کشته شدن برخی از آنان شد.از موارد بارز این شدت عمل "حامد روحانی نژاد" است ؛وی که از بیماری ام اس رنج میبرد همچنان از درمان و مرخصی محروم مانده است ،طوری که پدرش دریکی از مصاحبه ها آرزوی مرگ فرزند خویش را میکند تا شاید از این ذره ذره شکنجه شدن و بی امان زجر کشیدن رهایی یابد! کشته شدن هدی صابر به علت اعتصاب غذا وعدم درمان وی در شرایط اضطراری وحتی ضرب وشتم وی درهمان وضعیت اورژانسی، فاجعه قابل تاملی بود که  شدت عمل بی حد ومرز در زندان را بی پرده شهادت میدهد.همچنین ضرب و شتم مسعود باستانی درزمان ملاقات با خانواده، ویا دستگیری چند ساعته خانواده و نگه داشتن فرزندان کوچک نسرین ستوده در بازداشتگاه دادسرا،تهدید و ارعاب بسیاری ازخانواده های زندانیان و حتی دستمایه شکنجه وتحت فشار قرارگرفتن وابستگان زندانی برای اعتراف گرفتن از وی، نیز گوشه ای از شدت عمل غیرقانونی وبیرحمانه دستگاه قضایی ،مسئولان زندان و به طور مستقیم دولت جمهوری اسلامی ست.موارد اینچونینی بسیار و اشاره به همه آنها ناممکن است؛(قصدم از نام بردن مواردی اینچونینی یادآوری حد شدتهای صورت گرفته بود.)
با نزدیک شدن به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی و نیاز دولت به کسب مشروعیت از طریق صندوقهای رای در انظار بین المللی و همچنین ترغیب کردن اصلاح طلبان به حضور در انتخابات، محض نمایش و پر کردن فضای خالی از حضور احزاب و تک محورشدن فضای سیاسی، وعده های مشروط برخی از نمایندگان دولت مبنی بر حضور چهره های اصلاح طلب ،نگاه های منتظر ومنتقد را متوجه واکنشهای اصلاح طلبان کرد.جامعه صدمه دیده، مصیبت کشیده و زخم خورده ایران که ناممکن ترین های سرکوب را تجربه میکرد در اولین واکنش اصلاح طلبان با اظهارات سید محمد خاتمی مبنی بر عفو مردم توسط رهبری و گذشت مردم از این همه قتل و شکنجه و کشتارو تجاوز روبرو شد.فضای سنگین روزهای پس از این اظهارات و شکافی که بین فعالین اصلاح طلب و دیگر فعالین و کنشگران بوجود آمد بماند تا انتقادهای بی پایان روزنامه نگاران ،مصیبت دیدگان وحتی خیل عظیمی از مردم عادی که مسبب شد تا سید محمد خاتمی در جبران اظهاراتش شروط سه گانه حضور در انتخابات را مطرح کند.(بگذریم از طرح دیدگاههای ایشان در رابطه با شرکت نکردن در انتخابات و ابراز پشیمانی از شرکت در انتخابات سال 88 که از جانب ایشان تایید وحتی تکذیب هم نشد وهمچنان در پرده ای از ابهام باقی مانده است.)واما یکی از شروط سه گانه این چهره اصلاح طلب آزادی زندانیان عنوان شد.
پس از مدتهای مدید فشارهای مکرر و بی امان در زندان ،  محدود کردن ملاقاتها ، حضور مداوم و بدون مرخصی برخی از زندانیان و حتی چهره های شناخته شده ،گام به گام از سنگینی این شدتها کاسته شد و مدیریت این سبک تر کردن فضا به گونه ای ماهرانه صورت گرفت که تنها واکنش در مقابل آن امیدوار شدن به گامهای بعدی بود.مرخصی بهاره هدایت و مهدیه گلرو  پس از تحمل یکسال ونیم حبس بدون مرخصی ، ضمن محدودبودن ملاقاتهایشان،گام نخست و در پی آن مرخصی دو،سه روزه احمد زیدآبادی چهره محبوب و دبیرکل سازمان ادوار تحکیم وحدت که دوسال بی امان در زندان  به سر میبرد امید به مرخصی زندانیانی  راکه بدون مرخصی در بند میگذراندند بیشتر کرد.
با فرا رسیدن ماه رمضان و نزدیک شدن عید فطر، جمهوری اسلامی بازی را با اعلام عفو صد نفر از زندانیان سیاسی ادامه داد.این شوی تبلیغاتی که از بسیاری رسانه ها وحتی شبکه های خارجی اعلام شد تنها در فاصله چند ساعت با پیگیری فعالین حقوق بشری، نقد و بررسی وحتی محکوم به غرض ورزی تبلیغاتی میشود!بسیاری از این عفو خوردگان فقط یک یا چند هفته از محکومیتشان باقی بوده و عده دیگری، نیم بیشتری از محکومیت خود را گذرانده و بر اساس قانون آزادی مشروط میتوانستند آزاد شوند! در این میان اظهارات جعفری دولت آبادی دادستان تهران مبنی بر نوشتن ندامتنامه از سوی عفوشدگان پرده دیگری از بازی کثیفی بود که اقتدار کودتاگرانه رهبری را بیش از پیش واضح و بی پرده به رخ میکشید.نوشته احمد شاهرضایی و یادآوری کوتاهی از فجایعی که در زندان گذشته بود، شاهدی بر اعتراض زندانیانی ست که هنوز تن به ندامتنامه نداده اند.(البته از دید من نوشتن ندامتنامه از سوی این عزیزان کاملن قابل درک و اغماض است،همانطور که اعتراف های ساختگی بسیاری از دربندان قابل درک و تامل بوده است).پس از این آزادیهای نمادین و برنامه ریزی شده ،سید محمد خاتمی در تبریک عید فطر ابراز خشنودی از این آزادیها و امید به آزادیهای دیگر را از تدابیر نظام جمهوری اسلامی خواند.نظامی که نامشروع و غیر قانونی حبس میکند و عوامفریبانه آزاد میکند.

هرچند که آزادی این عزیزان در این خفقان و اوضاع بی سرو سامان  دل خانواده هایشان و حتی دیگران را شاد کرد اما همانطور که خامنه ای در خطبه های نماز عید فطر اذعان داشت،امروز صفحه مهمی از تاریخ ایران در حال ورق خوردن است و تاکید وی مبنی بر تبلیغات منبرداران سیاسی در مورد مسئله مهم انتخابات واظهارات وی  در رابطه با حرفایی که در زمان مناسب در مورد انتخابات از جانب وی گفته خواهد شد نشان از رخدادهای پشت پرده ای دارد که صورت گرفته ویا انجام خواهد شد؛چرا که پیش از این هم انتخابات هر بار دستخوش سیاست بازیهای کثیف مسئولین نظام بوده است.
و اما هدف من تاکید و توجه به شرط آزادی زندانی سیاسی ست؛همانطور که  مجتبی واحدی نماینده کروبی ، شورای هماهنگی راه سبز امید  و فعالین سیاسی ،حقوق بشری و روزنامه نگاران در مواضعشان اعلام کردند و به آن بعنوان یکی از شروط ملزوم شرکت در انتخابات تاکید کردند  آزادی بدون قید وشرط همه شهروندانی  ست که در حوادث پس ازانتخابات دستگیر شدند؛هرچند که ازدیدگاه من آزادی این شهروندان گام اول آزادی زندانیان سیاسی ست ، اما این حداقل حتی تا به امروز صورت نگرفته است وهمچنان بازی با الفاظ ، کلمات و حتی تاریخ خاتمه محکومیت ها زنگ خطرتبلیغاتی ست که نباید نادیده گرفته شود.
امروز آزادی تعداد زندانیانی که آزادیشان مشروع به قانون بوده است عفو خطاب میشود، زندانی که محکومیتش به زندان خود جای تامل در قضاوت ناعادلانه دستگاه و نظامی دارد که از سوی سید محمد خاتمی مدبر خوانده میشود...
*پا نوشت :اینجا به عنوان کسی که اولین رای خود را به سید محمد خاتمی ثبت کرد سوالم این است:  نظامی که میکشد ، میبندد به زنجیر میکشد،تجاوز میکند،به قتل میرساند ،میدزدد و نابود میکند چگونه میتواند تدبیربه آزادی کند؟!تدبیرآزادی دربندانی که محکوم به بند سرکوب هستند آیا عفو خطاب میشود؟ آنهایی که طبق قانون آزاد شدند راعفو دادند!با آنهایی که احکام ناحقشان باقی مانده و طولانی ست چه میکند؟چند سال دیگر باید به انتظار گذراندن بیش از نیمی از محکومیتشان بنشینیم تا عفو رهبری شامل حالشان شود؟


No comments:

Post a Comment