Friday, April 20, 2012

تفاوت فرهنگی یا پدوفیلی؟

تجاوز، تعدی و یا تعرض جنسی ؟ کدامیک واژه مناسبی ست در توضیح تخلف جنسی که "حکمت الله قربانی" دیپلمات پنجاه ساله ایرانی در برزیل انجام داد؟
لمس اندام جنسی چهار دختر نه تا دوازده ساله توسط این دیپلمات ایرانی نشانه انحراف جنسیتی، کودک آزاری یا همان پدوفیلی ست  که در اقصا نقاط دنیا جرم محسوب میشود. این جرم که ازچندین ماه تا چندی سال قوانین کیفری و حبس را شامل میشود به دلیل مصونیت قانونی این دیپلمات تا کنون شامل اقدام قانونی نشده است و تنها با پیگیری وزرات خارجه کشور برزیل با توضیحی غیر منطقی از سوی سخنگوی وزرات خارجه ایران مواجه شده که  سوابق این عضو سفارت ایران  را دلیلی بر مبرا بودن وی از این اتهام قلمداد کرده است. در پی اظهارات مهمانپرست، سفارت ایران نیز در برزیل گزارش مربوط به تخلف جنسی این دیپلمات را ناشی از تفاوت های فرهنگی خوانده است!.
آنچه در اظهارات سفارت ایران "تفاوت فرهنگی" نامیده شد در علم روانشناسی "کودک آزاری جنسی" و یا "پدوفیلی"  خوانده میشود.   پدوفیلی   زیر مجموعه "پارافیلیا" یا انحرافات  جنسی ست که ناشی از سرکوب ها وعقده های جنسی و به دلیل عدم آموزش درست و همچنین عدم درک و تفهیم  غریزه جنسی   مبدل به اختلالات  روانی و جنسی میشود .  پدوفیلی  یا "بچه بازی" به ترجیح روابط جنسی با کودکان در تخیل و یا واقعیت گفته می شود. شخص بیمار در پنهان و یا بطور آشکارا  دست به استمناءزده و یا با تحریک جنسی کودک در بازی بی پرده او را مورد تعرض قرار داده وگاها تا حد تجاوز پیش می رود.


نگاهی کوتاه به پرونده های تجاوز به محارم در ایران نشان می دهد کودک آزاری و یا حتی تجاوز به کودکان شامل هیچگونه پیگرد قطعی و قانونی نبوده و نیست. حداقل روند چندین پرونده نشان می دهد حتی پدرانی که به کودکانشان تجاوز کرده اند تبرئه شده و شامل کیفر جزایی نشده اند.سال گذشته اخباری مبنی بر درخواست طلاق زنی به دلیل تجاوز جنسی همسرش به کودک ده ساله شان انتشار یافت که تنها با پذیرش طلاق و حق هضانت فرزند توسط مادر این دادگاه خاتمه یافت و هیچگونه پیگیری و مجازاتی که بتوان گفت درست و دقیق بوده صورت نگرفت.  طبق قوانین جزای اسلامی حکم جزای زنای محارم اعدام است. نمی دانم این بچه مثل یک زن، یک فرد کامل در قوانین جمهوری اسلامی شناخته نمی شد و یا دلیل خاصی برای این تبرئه وجود داشته است. در پرونده ای دیگردختری به نام شقایق زیر سن قانونی بارها و بارها توسط پدرش مورد تجاوز قرار میگیرد اما در نهایت پدر تبرئه شده و دختر که به علت شرایط خاصی تحت حمایت بهزیستی قرار نمیگیرد به خانه بازگردانده میشود . در حقیقت شقایق  دراختیار چنگالهای بیمار و درنده ای قرار می گیرد که این بار به غیر از مشکلات روانی و جنسی ، زخم خورده است و هیچ تضمینی در حمایت از شقایق در برابر پدر بیمارش وجود نخواهد داشت.
میتوان گفت قانونگذاران در ایران برای برخورد با معضل کودک آزاری به صورت جنسی به بند خاصی اشاره نکرده اند و این آسیب و معضل بسیار مهم در قوانین کشورمان جرم شناسی نشده است، پس به طور مشخص جرم انگاشته نمیشود.
اینجاست که میتوان نتیجه گرفت تفاوت فرهنگی منجر به بروز چنین جرمی از جانب یک دیپلمات نیست بلکه تفاوتهای حقوق بشری و نگاه کیفری، حقوقی و جزایی به حقوق کودکان است  که منجر به نادیده گرفتن یک بیماری مبرهن و مشخص آن هم از سوی یک فرد دیپلماتیک میشود. آنچه در قوانین یک کشور خانه و خانواده و حتی فرزندان زیر سن قانونی را حمایت نمیکند و به طورکل از لحاظ  علمی و فرهنگی  و قانونی مورد بررسی، پیگرد و یا حتی تحت پیشگیری یا درمان نیست چگونه در یک محیط   آزاد و بدو  ن موانع سرکوبگرانه کنترل خواهد شد؟



No comments:

Post a Comment