من ومسافروشام آخر...فرداو بغض تنهایی...بازهم کوله باربی پروایی

Sunday, October 30, 2011
Monday, October 3, 2011
زهرخنده
به باورساده میخندم !
به توبه خودم!
به دیروزمان وامروزمان!
به شرم !
به حماقت!
به عشق !
به انسانیت!
به دنیای ساده انگاری سردوبی رحم!
به روزبه شب!
به واژه!
به مفهوم قدرت...
به نمایش به سیاه بازی انسانهای بی مرز
به سیل خروشان حقیقت!
به کودکی
به بزرگی!
به روزگاروچرخ گردون
من به این چرخش بی وقفه چه میخندم...
به خداوفلسفه،به سیاست ،به شعار!
به نهایت ،به شروع...
من به بازی تومیخندم....

به توبه خودم!
به دیروزمان وامروزمان!
به شرم !
به حماقت!
به عشق !
به انسانیت!
به دنیای ساده انگاری سردوبی رحم!
به روزبه شب!
به واژه!
به مفهوم قدرت...
به نمایش به سیاه بازی انسانهای بی مرز
به سیل خروشان حقیقت!
به کودکی
به بزرگی!
به روزگاروچرخ گردون
من به این چرخش بی وقفه چه میخندم...
به خداوفلسفه،به سیاست ،به شعار!
به نهایت ،به شروع...
من به بازی تومیخندم....
Subscribe to:
Posts (Atom)